اهداف آموزشی - 11
تحلیل (analysis)
مهارتهایی که به تحلیل مربوط میشوند، در سطحی نسبتاً بالاتر از مهارتهای مربوط به فهمیدن و به کار بستن قرار دارند. در فهمیدن، تاکید بر درک معنی و مفهوم است و در به کار بستن، تاکید بر به یادآوردن تعمیمها و اصول مناسب و ربط دادن آن ها به مفاهیم و مسائل جدید. در حالی که در تحلیل، بر شکستن مطلب به اجزای تشکیلدهندهی آن و یافتن روابط بین اجزا و نحوهی سازمان یافتن آن ها تأکید میشود؛ به عبارت دیگر، یادگیری در سطح تحلیل متضمن داشتن توانایی تجزیه کردن یک موضوع به اجزای تشکیلدهندهی آن و مشخص کردن ارتباط اجزا با یکدیگر و نیز درک نحوهی سازمان یافتن عناصر یک کل و دریافت مبنا و فرضی است که در آن به کار رفته است. بنابراین، یادگیری در این سطح مستلزم گذشتن از مراحل شناخت، فهمیدن و به کار بستن است. تحلیل را بهعنوان یک هدف آموزشی میتوان به سه سطح جزئیتر تقسیم کرد. در سطح اول، از فراگیرنده انتظار میرود موضوع را به اجزای تشکیلدهندهی آن تجزیه کند تا عناصر مورد تحلیل را شناسایی یا دستهبندی کند. در سطح دوم، از فراگیرنده خواسته میشود روابط میان عناصر را مشخص کند تا پیوندها و کنشهای متقابل آن ها تعیین شود. سطح سوم شامل شناخت اصول سازمانی، یعنی آرایش و ساخت موضوع است که آن را به صورت یک کل یکپارچه به هم پیوند میدهد. مثلاً شاگردی که بتواند در کلاس درس ادبیات فارسی، یک جملهی ادبی را از نظر دستوری تجزیه و نقش و روابط کلمات تشکیلدهندهی آن را مشخص کند، از نظر یادگیری در سطح تحلیل قرار دارد.