اهداف آموزشی - 7
سطوح یادگیری در حیطهی شناختی
هدفهای حیطهی شناختی، بر یادآوری یا بازسازی اموری تاکید میکند که آموختن آن ها ضروری است. مثلاً در حل یک مسألهی فکری، فرد باید نخست مسألهی اصلی را تشخیص دهد، سپس مطالب داده شده را مرتب کند و آن ها را به نظریهها، روشها و الگوهایی ربط دهد که یاد گرفته است. به بیان سادهتر، هدفهای شناختی با آنچه شاگرد باید بداند و بفهمد، سروکار دارد. در این حیطه، هدفها، از سادهترین سطح شناخت به پیچیدهترین، و از امور ذاتی محسوس به امور معنوی و غیرمحسوس مرتب شده است. هدفهای یادگیری در حیطهی شناختی بر اساس طبقهبندی بلوم، شامل شش سطح میباشد: شناخت، فهمیدن، به کاربستن، تحلیل، ترکیب و ارزش یابی.
هانطور که ملاحظه میشود، این طبقهبندی، از سادهترین سطح شناخت شروع میشود و به پیچیدهترین شکل آن ( ارزشیابی و قضاوت ) منتهی میشود. ترتیب هدفها به گونهای است که هدفهای هر طبقه در برگیرندهی بخشی از رفتارهای لازم برای دستیابی به اهداف طبقات پایینتر است؛ به عبارت دیگر، برای رسیدن به هر سطحی از رشد فکری، ضروری است که مراحل پیشین طی شده باشد؛ یعنی رسیدن به سطح ارزشیابی و قضاوت مستلزم آن است که فرد به سطوح شناخت، فهمیدن، به کار بستن، تحلیل و ترکیب مفاهیم رسیده باشد. متاسفانه، در فرایند فعالیتهای آموزشی مدارس ما، اغلب معمولیترین و شاید عمومیترین هدفهای آموزشی، کسب دانش و یادآوری است و بر همین اساس، غالباً اندازهگیری موفقیتهای تحصیلی نیز بهوسیلهی بازگفتن حقایقی صورت میگیرد که یادگیرنده به حافظهی خویش سپرده است. در چنین موقعیتی، الزاماً موفقیتهایی هم برای به کار بردن محفوظات فراهم شده است اما از آنجایی که بین دانستن و توانستن و انجام دادن فاصلهی چشمگیری وجود دارد، تاکید بر محفوظات نمیتواند بازگوکنندهی یک روند کامل آموزشی باشد. اگر معلمان و مربیان از سطوح مختلف هدفها در حیطهی شناختی آگاه باشند، آموزش را متناسب با سطوح مختلف آن تدارک خواهند دید و در ضمن، به فراگیرنده نیز فرصت خواهند داد که همهی مهارتهای شناختی را در خود پرورش دهد.